بسم الله الرحمن الرحیم
حافظ:
جز صراحی و کتابم نبوَد یار و ندیم
تا حریفانِ دغا را به جهان کم بینم
کتاب نخستین اکتشاف بشر برای ثبت اندیشههای خود بوده است. با ایجاد خط و ثبت وقایع گذشته، زمانِ حال به آینده پیوند خورد، و تاریخ ایجاد گردید.
از آن پس، بشر از مرحلهی "یک زمانی" گذشت و "چند زمانی" شد، و توانست نسلهای آینده را از حال خود با خبر دارد. کتابخانه مهمّترین نشانهی تمدّن قرار گرفت.
با همهی ابزارهای صوتی و تصویری از تلویزیون تا اینترنت هنوز کتاب مهمّترین و نجیبترین وسیلهی ارتباط با دنیای معرفت است، و شیوعِ «رسانه» نتوانسته است از اعتبار و بُردِ آن بکاهد.زیرا خواندن با تأنّی وارد سراچهی ذهن میشود و تفکّر را به پویش میآورد، در حالی که تماشا و تصویر، از طریقِ تجسّم، القاء فکر میکند که این مجالی برای تأمّل باقی نمیگذارد.
به این حساب، هنوز بهترین وسیله برای تبادل و پخش اندیشه، کتاب است. تعدّد کتابخانه و کتابخوان نشانهی پیشرفتگی و خِرَدورزی یک قوم شناخته میشود.
کتاب هنوز مطمئنترین وسیله برای کسبِ دانش است، اگر بیش از این در این باره غفلت کنیم، درمورد کشورِ خود با گسیختگیِ فرهنگی و درمورد جهان، با بیخبری و بریدگی روبرو خواهیم ماند.
قبول کنیم که جوان ایرانی مأمنِ فکریِ درستی ندارد. میداند که چه نمیخواهد، ولی نمیداند که چه میخواهد.
نخست آنکه بسیار کم کتاب میخواند. با این تعداد جوانِ مدرسه رفته که سر به میلیون ها میزنند «تیراژ» کتاب، تأسّفبار است. دوّم آنکه نمیداند چه بخواند و چگونه کتاب به دست آورد. کتاب گِران است و کتابخانهی عمومی کم.
باید آرزو کرد که در هر شهر، کتابخانههای عمومی تعدّد پیدا کنند و کانونی باشند برای جوانان که بهترین وقت خود را در آنجا بگذرانند.
زندگی برگذر است، بنابراین از دو چیز نباید غافل بود:پرورشِ تن از طریق ورزش و پرورشِ روان از طریق آموختن.
نباید از یاد برد که هیچ پیشرفتِ واقعی و از جمله پیشرفتِ مادّی و اقتصادی، بدون کمک فرهنگ، میسّر نیست و اعتبار یک جامعه نه تنها به رونقِ بازار، بلکه به رونقِ معرفت است.
برای آنکه بتوان کشوری را دوست داشت و به آبادی و اعتلای آن کوشید، باید نخست آن را شناخت. در کشورهایی که فرهنگی پیشرفته دارند کتاب های گوناگون دربارهی هر موضوع تألیف گردیده و در دسترس همگان گذارده شده تا مردم از پیر و جوان و دانشور و کمسواد، بتوانند با جمیع امور و شئونِ سرزمینِ خویش آشنا گردند.
فرهنگ ایران باید در طریقی پیش رَوَد که پُلی بینِ گذشته و حال ببندد و تفاهم و پیوستگیِ بیشتری بین این سرزمین و ساکنان آن پدید آورد.